با شــــــال گردن از همه زیبا تری / حق داری دنیا رو زمستونی کنی
بارون و رو چترت گرفتی می بری / هر جا دلت می خواد و بارونی کنی
تا بغض می کنی شبیه ِ جمعه ها / انگیزه میدی شــــهر حزن آلود شه
....
.
.
می خوابی و بی خواب می شن شاعرا / این لوس بازی های شاعرانه نیست
این بسته های قرص خالی شد نخواب / نزدیکِ این ویرونه داروخانه نیست
رستاک
دلشوره میگیرم ... هر وقت بارونه !
با گریه می خوابم ... هر جا زمستونه ...
تا حال موهاشو ... از باد می پرسم
حس میکنم باد هم ... دیوونه ی اونه ...
موهاش دریا بود ... دنیامو زیبا کرد
فهمید دیوونم ... موهاشو کوتاه کرد
موهاش دریا بود ... دنیامو زیبا کرد
فهمید دیوونم ...موهاشو کوتاه کرد
از بس شکستم داد ... شکل شکستن بود
آغوش اون تنها ... سرمایه ی من بود ...
اومد ولی ای کاش ... ساکش رو وا میکرد
از وقتی که اومد ... درگیره رفتن بود ...
موهاش دریا بود ... دنیامو زیبا کرد
فهمید دیوونم ... موهاشو کوتاه کرد
موهاش دریا بود ... دنیامو زیبا کرد
فهمید دیوونم ... موهاشو کوتاه کرد
TELEGRAM.ME/GUSHKON
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3toمحيط زيست من
مـــى ﺩﺍﻧـــــﻢ
مـــى ﺩﺍﻧـــــﻢ ﺧـــــــﺪﺍﻳــــــﺎﻥ ﺍﻧـﺴــﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑـــــــــﺪﻝ ﺑـــــﻪ شـــىء مـــى ﮐــﻨـــﻨـــﺪ
بــــــى ﺁﻧـــﮑـــــــﻪ ﺭﻭحــــ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑــﺮﮔﻴﺮﻧﺪ
ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﺪﻝ ﺑﻪ سنگى ﺷـﺪﻩﺍى ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﻦ
ﺗــــﺎ ﺍﻧــــــــﺪﻭﻩ ﺭﺍ ﺟـــــﺎﻭﺩﺍﻧـــــﻪ ﺳــــﺎﺯى
- ﺁﻧﺎ ﺁﺧﻤﺎﺗﻮﻭﺍ
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3toمحيط زيست مندربند احساس ...
برچسبها: محيط زيست من,va3to,
- ايلهان برك
همیشه کسانی هستند
که در نهایت دلتنگی
نمی توانیم آنها را در آغوش بگیریم
بدترین اتفاق شاید همین باشد..
- ايلهان برك
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3toمحيط زيست من
shadmehhhr
از کتابِ /کوتاه بیا! عمرم به نیامدنت قد نمی دهد.../
مُـــــرده بـــــــه دنـــیــــــا آمــــــــدم
و هــــیــچ قــــابــــلهای نـــفــهـمـیـد
کـــه عــــــاشـــــــق تـــــو بـــــودم...
کامران رسول زاده
Kamran Rasoolzadeh
از کتابِ
/کوتاه بیا!
عمرم به نیامدنت
قد نمی دهد.../
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3toمحيط زيست من
خدا را برایت آرزو میکنم
اگرخـوشبختی یک برگ است،من درخــتی برایت آرزو میکنم!
اگرامــید یـک قــطـره است،من دریــــــا برایــت آرزو میـکنـم!
اگر دوست برایت سرمایه است...من خدا را برایت آرزو میکنم
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3toمحيط زيست من
mمــــــــــــــــــــــــــــــ
اينكه دلتنگِ توام اِقرار ميخواهد مگر؟!
اينكه از من دلخوري انكار ميخواهد مگر؟
وقت دل كندن به فكرِ باز پيوستن مباش
دل بريدن وعده ی ديدار ميخواهد مگر؟
عقل اگر غيرت كند يك بار عاشق ميشويم
اشتباهِ ناگهان تكرار ميخواهد مگر؟
من چرا رُسوا شَوم يك شهر مشتاقِ تواند
لشكر عشاق پرچمدار ميخواهد مگر؟
با زبان بيزباني بارها گفتي: برو!
من كه دارم ميروم! اصرار ميخواهد مگر؟
روحِ سرگردانِ من هر جا بخواهد ميرود
خانه ی ديوانگان ديوار ميخواهد مگر؟
__ مهدی مظاهری __
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3to
- کــــامــران رســـــول زادهـــــــــــــ
به کسی که عاشق توست
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعابیر جهان
به خواب می سپارم..
- کامران رسول زاده
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3to
ph
kasi hasttttt ke delesh mikhad intori khafam kone ta az dastam rahat she
موضوعات مرتبط: va3toمحيط زيست من
__________________________:(
یک نفر قلب طو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهامحيط زيست من
بغض تنهایی
ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﻡ !
ﺣﺎﻻ
ﺑﺒﯿﻦ
نبوﺩﻧﺖ ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ...
ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ
موضوعات مرتبط: تــــــــنهاva3toمحيط زيست منبغض تنهایی
برچسبها: بغض تنهایی
جهان حجمِ سنگینی
از نبودنِ توست
که دارم بی دلیل به دوش می کشم...
کامران رسول زاده
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANva3tovasetooمحيط زيست من
بايد امشب چمداني را
كه به اندازه پيراهن تنهايي من جا دارد ، بردارم
و به سمتي بروم
كه درختان حماسي پيداست ،
رو به آن وسعت بي واژه كه همواره مرا مي خواند . . .
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست من
برچسبها: محيط زيست من,va3to,
خیابان بوی تو را می دهد
و تو مثل هر بار ، آمدنت را...
با خودت برده ای.....
و این تنها، عطر توست..
که مدام..
خیالم را به بازی می گیرد...
موضوعات مرتبط: تــــــــنهامحيط زيست من
در اين غروب كسالت بار
هيچ چيز به اندازه ي تلفني از زندان
خوشحالم نمي كند
و مردي كه اعتراف كند
گاهي
به جاي آزادي
به من مي انديشد .
- رویا شاه حسین زاده
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست من
شب از اتاقم نرفته هنوز
انگار نه انگار
که از خواب تو بیدار شده باشم،
چراغ را روشن نکن!
نمیخواهم صبح شود...
کامران رسول زاده
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
ستاره را نمی توان چید
TELEGRAM.ME/GUSHKONﻏــﺮﻕ ﺩﺭﺩﻡ ﻭﻟــﮯ ﻣﮯ ﺧـﻨـﺪﻡ
ﺧـﻨـﺪﻩ ﺍﮮ ﮐـﻪ ﺗـﻠـﺨﯿـﺶ ﺭﺍ ...
ﻓـﻘـﻂ ﺧـﻮﺩﻡ ﻣـﮯ ﺩﺍﻧـﻢ ﻭ ﺧـﺪﺍﮮ ﺧــﻮﺩﻣــ ..
ﺑـﺪﺗـﺮ ﺍﺯ ﻧــﺎﻟــﻪ ﯼ ﮐـﻮﺩﻙ ﺍﺯ ﻣــﺎﺩﺭ ﺑــﺮﯾــﺪﻩ ﺷــﺪﻩ
ﻋـﻤـﻖ ﺩﺭﺩ ﻣــﻦ ﺩﯾـــﺪﻧــﮯ ﻧــﯿـــﺴـﺖ
ﺗـﻼﺵ ﺑـﯿـﻬـﻮﺩﻩ ﻧـﮑـﻦ ﺑـﺮﺍﮮ ﺩﻟـﺪﺍﺭﮮ ﺩﺍﺩﻧــﻢ
ﺍﮔـﺮ ﺭﺍﺳــﺖ ﻣــﮯ ﮔـﻮﯾــﮯ ﻣــﺮﺍ ﺑــﺸﻨـﺎﺱ..
ﺑـﻬـﺎﻧـﻪ ﻫــﺎﯾــﻢ ﺭﺍ ...
ﻟــﺞ ﮐــﺮﺩﻧــﻢ ﺭﺍ ...
ﺑــﭽـﻪ ﺷﺪﻧــﻢ ﺭﺍ ...
ﮐــﺞ ﺧــﻠــﻖ ﺷـﺪﻧــﻢ ﺭﺍ ...
ﺗــﻮ ﺍﺻــﻼ ﻣــﮯ ﺩﺍﻧــﮯ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺩ ﺩﺭﮔــﯿــﺮ ﺑـﻮﺩﻥ ﯾـﻌــﻨــﮯ
ﭼـــﻪ؟؟
ﻭﻗــﺘــﮯ ﺩﻟــﺖ ﺑــﺨــﻮﺍﻫــﺪ ..
ﺍﻣــﺎ ﺷــﺮﺍﯾــﻂ ﺑــﮕــﻮﯾــﺪ ﺑــﯿــﺨـﻮﺩ ...
ﻭﻗــﺘــﮯ ﭘــﺮ ﺑــﺎﺷــﮯ ﺍﺯ ﻫــﻮﺍﮮ ﺧـﻮﺍﺳــﺘـﻦ
ﺍﻣــﺎ ﻫـﺮﺍﺱ ﺍﺯ ﺁﯾــﻨﺪﻩ ...ﻭ ﺳـــﻮﺯﻥ ﺗــﻘـﺪﯾــﺮ
ﭼــﻬــﺎﺭ ﺳــﺘـﻮﻥ ﺑﺪﻧــﺖ ﺭﺍ ﺑــﻠﺮﺯﺍﻧـــﺪ..
ﺍﯾــﻦ ﺍﺳـــﺖ ﺳــﻬــﻢ ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎﮮ ﻣــﻦ
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...
من ابر بارورى هستم
كه هر جاى شهر ياد تو مى افتم
باران مى بارد...
كامران رسول زاده
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست من
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﺘﻮ ﺑﺒﻨﺪﯼ
ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ
ﭘﺘﻮ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﺕ
ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯽ
ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻔﺴﻬﺎﺗﻮ ﺑﺸﻨﻮﯼ
ﺗﯿﮏ ﺗﯿﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺘﮏ ﺑﺸﻪ ﺗﻮ ﻣﻐﺰﺕ
ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ،ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ،
ﮔﺮﯾﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ
ﺿﺠﻪ ﺑﺰﻧﯽ،ﻫﻖ ﻫﻖ ﻫﺎﺗﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﯼ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻨﻮﻩ
ﺻﺪﺍﺷﻮ
ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻘﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻤﯽ ﭼﻘﺪ ﺑﯿﮑﺴﯽ
ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ...
ﻧﺸﺪﻩ؟ !
ﺧﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺸﻪ ﺑﺮﺍﺕ ...
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...
عشق یه طرف4
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...
برچسبها: عشق یه طرف
عاقبت
همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت
ما که روی آن
دمی به همدیگر مجال آرامش ندادیم ..
- آنا اخماتووا
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...
برچسبها: محيط زيست من,va3to, تــــــــنها, MOHITEZISTE MAN, بغض تنهایی
جانم به لب رسید، بگو قبر کیست این؟
یک قطره خون چکید، به دامانم از درخت
چون جرعهای شراب غم، از دیدگان مست
فریاد بر کشید: کهای مرد تیره بخت
بر سنگ سخت گور نوشته است، هر چه هست
بر سنگ سخت گور
از بیکران دور
با جوهر سرشک
دستی نوشته بود:
"آرامگاه عشق"
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetooمحيط زيست منبغض تنهاییپولتیکدربند احساس ...
این اولین پاییز نیست
که دلم برایت تنگ می شود،
که می گِریَم در نبودنت..
این اولین پاییز نیست!
اما..
ای کاش!
آخرین پاییزم باشد...
"حاتـمه ابراهیـم زاده"
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
من از چشمان “تو” چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی …
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم
خورشید را می دزدم
فقط برای تو!
می گذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم!
آخ ... فردا!
راستی چرا فردا نمی شود؟
این شب چقدر طول کشیده...
چرا آفتاب نمی شود؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟
- شل سیلور استاین
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetoo
m--z-t
از تو شعری گفتم و اشك خدا را ريختم
بعد تو طعنه ی ثانيه آزارم ميداد،
ساعتم را در وسط شهر به دار آويختم

موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetoo
او رفت ومن
عاشقانه های بی او بودن را
در دنیایی میگویم
ک
حیف مُردنم دست خودم نیست......
وگرنه ثانیه به ثانیه برایت می مُردم
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetoo
وسعت ياد كردن هميشه گفتني نيست.
پس به وسعت ناگ
فته ها بيادتم.
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
جدالیستـ بینـ
عقلـــ و قلبمــ وقتی آنهــا را به میهمـ ـانی عشق دعوتــ میکنمــ
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
صفحه ی اخرشناسنامه مهم نیست
یه وقتایی بایدیه نگاه توی ایینه به خودت بندازی
ببینی زنده ایی یانه
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MANتــــــــنهاva3tovasetoo
photo bay khodam
ـــــــخـــــــوشـــبـــــــخـــتــــیـــــــــــــــ
یک صندلی
نزدیکتر به تو نشستن
چند قدم
بیشتر با تو راه رفتن ..
خوشبختی
کوچکترین لحظه های حضور توست ...
- سید محمد مرکبیان
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
من با تو فهمیدم تو زندگی یه چیزایی رو نباید بگی
وقتی زیاد گفتم دوست دارم تبدیل شدم به روزمرگی
تو هم از احساست به من بگو، سکوت هرجایی جوابگو نیست
شاید نمیدونی ولی قلبم برای هیچ کس غیر تو رو نیست
جــــــهــــــــانــــــــــ
جهان
از چشم های تو شروع می شود
و جایی در امتداد آشفتگی موهات
به باد می رود...
كامران رسول زاده
http://dlteh2.biz/Music/Single8/Ebi%20-%20Boghz%20128.mp3
دلم می گیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد
اگه قسمت جدایی بود ، واسه چی آشنامون کرد
کجایی که ببینی من چقدر دلخسته و تنهام
ببینی زندگی بی تو ، داره جون میده رو دستام
دلم می گیره از تقدیر که دور از هم رهامون کرد
اگه قسمت جدایی بود ، واسه چی آشنامون کرد
کجایی که ببینی من چقدر دلخسته و تنهام
ببینی زندگی بی تو ، داره جون میده رو دستام
...
...
دلخوشيم که در نيمه ي تاريک دنيا
کسي ما را گم کرده است
و دارد در به در
دنبالمان مي گردد
کسي که زنگ در را
هميشه بعد از هجرت ما
به صدا در خواهد آورد ..
- عباس صفاری
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
برچسبها: ,
va3to
ye akse doos dashtanii va3to
وجودم پاره ائ ازشب،
دلم تنهاترين پاييز،
بساطم بقچه ي اندوه،
دلم تنگ است،
دلم اندازه حجم قفس تنگ است،
صدايم خيس و بارانيست،
نميدانم چرا دلم اينقدر براي ديدنت تنگ است
Arezoo Kosari
TELEGRAM.ME/GUSHKON
موضوعات مرتبط: MOHITEZISTE MAN
ببار ای نم نم باران زمین خشک را تر کن
سرود زندگی سر کن دلم تنگه... دلم تنگه
بخواب، ای دختر نازم به روی سینهٔ بازم
که همچون سینهٔ سازم همهاش سنگه... همهاش سنگه
نشسته برف بر مویم شکسته صفحهٔ رویم
خدایا! با چه کس گویم که سر تا پای این دنیا
همهاش ننگه... همهاش رنگه
ای آسمان! باور مکن، کاین پیکر محزون منم
من نیستم! من نیستم!
رفت عمر من، از دست من
این عمر مست و پست من
یک عمر با بخت بدش بگریستم، بگریستم
لیک عمری پای اندر گلم
باری نپرسید از دلم
من چیستم؟ من کیستم؟
کارو
هذیان یک مسلول
همره باد از نشیب و از فراز کوهساران
از سکوت شاخههای سرفراز بیشه زاران
از خروش نغمه سوز و ناله ساز آبشاران
از زمین، از آسمان، از ابر و مه، از باد و باران
از مزار بیکسی گمگشته در موج مزاران
میخراشد قلب صاحب مردهای را سوز سازی
ساز نه، دردی، فغانی، نالهای، اشک نیازی
مرغ حیران گشتهای در دامن شب میزند پر
میزند پر بر در و دیوار ظلمت میزند سر
ناله میپیچد به دامان سکوت مرگ گستر
این منم! فرزند مسلول تو... مادر، باز کن در
باز کن در باز کن... تا بینمت یک بار دیگر
چرخ گردون ز آسمان کوبیده این سان بر زمینم
آسمان قبر هزاران ناله، کنده بر جبینم
تار غم گسترده پرده روی چشم نازنینم
خون شده از بس که مالیدم به دیده آستینم
کو به کو پیچیده دنبال تو فریاد حزینم
اشک من در وادی آوارگان، آواره گشته
درد جانسوز مرا بیچارگیها چاره گشته
سینهام از دست این تک سرفهها صد پاره گشته
بر سر شوریده جز مهر تو سودایی ندارم
غیر آغوش تو دیگر در جهان جایی ندارم
باز کن! مادر، ببین از بادهٔ خون مستم آخر
خشک شد، یخ بست، بر دامان حلقه دستم آخر
آخر ای مادر، زمانی من جوانی شاد بودم
سر به سر دنیا اگر غم بود، من فریاد بودم
هر چه دل میخواست، در انجام آن آزاد بودم
صید من بودند مه رویان و من صیاد بودم
بهر صدها دختر شیرین صفت، فرهاد بودم
درد سینه آتشم زد، اشک تر شد پیکر من
لاله گون شد سر به سر، از خون سینه بستر من
خاک گور زندگی شد، در به در خاکستر من
پاره شد در چنگ سرفه پرده در پرده گلویم
وه! چه دانی سل چه ها کرده است با من؟ من چه گویم
هم نفس با مرگم و دنیا مرا از یاد برده
نالهای هستم کنون در چنگ یک فریاد مرده
این زمان دیگر برای هر کسی مردی عجیبم
از آستان دوستان مطرود و در هر جا غریبم
غیر طعن و لعن مردم نیست ای مادر نصیبم
زیورم، پشت خمیده، گونههای گود، زیبم
نالهٔ محزون حبیبم، لختههای خون طبیبم
کشته شد، تاریک شد، نابود شد، روز جوانم
ناله شد،افسوس شد، فریاد ماتم سوز جانم
داستانها دارد از بیداد سل سوز نهانم
خواهی ار جویا شوی از این دل غمدیده ی من
بین چه سان خون میچکد از دامنش بر دیدهٔ من
وه! زبانم لال، این خون دل افسرده حالم
گر که شیر توست، مادر... بی گناهم، کن حلالم
آسمان! ای آسمان... مشکن چنین بال و پرم را
بال و پر دیگر چرا؟ ویران که کردی پیکرم را
بس که بر سنگ مزار عمر کوبیدی سرم را
باری امشب فرصتی ده تا ببینم مادرم را
سر به بالینش نهم، گویم کلام آخرم را
گویمش مادر چه سنگین بود این باری که بردم
خون چرا قی میکنم، مادر؟ مگر خون که خوردم
سرفهها، تک سرفهها! قلبم تبه شد، مرد. مُردم
بس کنین آخر، خدا را! جان من بر لب رسیده
آفتاب عمر رفته... روز رفته، شب رسیده
زیر آن سنگ سیه گسترده مادر، رختخوابم
سرفهها محض خدا خاموش، میخواهم بخوابم
عشقها! ای خاطرات...ای آرزوهای جوانی!
اشکها، فریادها، ای نغمههای زندگانی
سوزها... افسانهها... ای نالههای آسمانی
دستتان را می فشارم با دو دست استخوانی
آخر... امشب رهسپارم، سوی خواب جاودانی
هر چه کردم یا نکردم، هر چه بودم در گذشته
گرچه پود از تار دل، تار دل از پودم گسسته
عذر میخواهم کنون و با تنی در هم شکسته
میخزم با سینه تا دامان یارم را بگیرم
آرزو دارم که زیر پای دلدارم بمیرم
تالیاس عقد خود پیچید به دور پیکر من
تا نبیند بی کفن، فرزند خود را مادر من
پرسه میزد سر گران بر دیدگان تار،خوابش
تا سحر نالید و خون قی کرد، توی رختخوابش
تشنه لب فریاد زد، شاید کسی گوید جوابش
قایقی از استخوان، خون دل شوریده آبش
ساحل مرگ سیه، منزلگه عهد شبابش
بسترش دریای خونی، خفته موج و ته نشسته
دستهایش چون دو پاروی مج و در هم شکسته
پیکر خونین او چون زورقی پارو شکسته
میخورد پارو به آب و میرود قایق به ساحل
تا رساند لاشهٔ مسلول بی کس را به منزل
آخرین فریاد او از دامن دل میکشد پر
این منم، فرزند مسلول تو، مادر، باز کن در
باز کن، از پا فتادم... آخ... مادر
م... ا...د...ر
کارو
TELEGRAM.ME/GUSHKON
بد خط
خدایا چون نوشتی سرنوشتم
که بخت از من رمید از بس که زشتم
زبانم لال، اگر خط تو بد بود
تو میگفتی خود من مینوشتم
کارو
طبال
طبال بزن، بزن که نابود شدم
بر "تار" غروب زندگی "پود" شدم
عمرم همه رفت در کورهٔ مرگ
آتش زده استخوان بی دود شدم
کارو